کد مطلب:275221 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

نحوه ولادت آن حضرت
پیرامون این بحث در صفحه 595 از كتاب مجموعه زندگانی چهارده معصوم جلد دوم [1] چنین نوشته شده است. حضرت حكیمه خاتون دختر امام محمد تقی علیه السلام كه خواهر امام علی النقی و عمه امام حسن عسكری علیهما السلام می شود. می فرماید:



[ صفحه 12]



در روز پنجشنبه نیمه شعبان به منزل برادر - زاده عزیز و امام زمانم حسن ابن علی العسكری علیه السلام رفتم چون قصد مراجعت نمودم حضرت فرمود: ای عمه امشب را نزد ما باش كه در این شب متولد می شود فرزند گرامی كه حق تعالی باو زنده می گر داند زمین را به علم هدایت بعد از آن كه مرده باشد به شیوع كفر و ضلالت. گفتم: ای سید من این مولود از كه بهم می رسد؟ فرمود: از نرجس. پس برخاستم پشت و شكم نرجس را ملاحظه كردم هیچ گونه اثری از - حمل در او ندیدم، در حال حیرت بودم، حضرت فر - مود: ای عمه صبح اثر حمل در او ظاهر می شود، مثل او مثل مادر موسی است. شب را در آنجا ماندم تا نزدیك صبح اثری در نرجس خاتون نیافتم نزدیك بود



[ صفحه 13]



شكی در من پیدا شود كه ناگاه امام از حجره خود صدا كرد كه شك مكن كه وقتش نزدیك شده. ناگاه مقارن صبح صادق حالت اضطراب در نرجس ظاهر شد او را در برگرفتم، امام دستور داد سوره قدر را بر او بخوانم شروع كردم به خواندن سوره مباركه انا انزلناه فی لیله القدر، در آن حال شنیدم آن طفل در شكم مادر خود سوره را با من می خواند، من از این واقعه ترسیدم، امام فرمود: عمه تعجب مكن از قدرت باری تعالی كه طفلان ما را به حكمت گویا می گرداند. در این موقع پرده بین من و نرجس خاتون حایل شد كه دیگر نرجس را نمی دیدم، دویدم فریاد كنان نزد امام، فرمود: ای عمه برگرد كه او را در جای خود خوا - هی یافت چون برگشتم پرده برداشته شده بود



[ صفحه 14]



و در نرجس نوری مشاهده كردم كه دیده ام را خیره كرد و حضرت صاحب را دیدم رو به قبله به سجده افتاده بعد انگشت سبابه را به آسمان بلند كرده و می گوید: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان جدی رسول الله و ان ابی امیر المومنین وصی رسول الله بعد یك یك امامان را شمرد تا بخود رسید، همین كه آن مولود شریف را نزد پدر بزرگوارش بردم، حضرت او را برودی دست گرفت، شروع كرد به خواندن قرآن و انجیل و تورات و زبور و این آیه را تلاوت فرمود: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمكن



[ صفحه 15]



لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما كانوا یحذرون) [2] و در نقلی دیگر قضیه را این طور دنبال می كند كه: حكیمه خاتون گفت آن گاه حضرت آن جناب را به من داد و فرمود: ای عمه برگردان او را بسوی مادرش تا چشمش روشن شود و اندوهگین نشو. و تا بداند وعده خداوند جل جلاله حق است و لكن بیشتر مردم نمی دانند. پس برگردانیدم آن جناب را بسوی مادرش در - وقتی كه فجر دوم روشن شده بود. آری نحوه ولادت آن حضرت چنین نقل شده



[ صفحه 16]



است كه برای دیدن اسناد صحیح به كتابهای علماء بزرگ قدیم چون طبری و فضل بن شاذان، مسعودی شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی مراجعه شود.



[ صفحه 19]




[1] مولف اين كتاب حسين عماد زاده اصفهاني است.

[2] آيه 5 و 6 از سوره قصص.